در خدمت خانوم یکتا سرشت هستیم مدیر منابع انسانی شرکت دیجی کالا.
گفتگو میکنیم با یکی از اساتید ام بی ای فرانچایز سرکار خانم یکتا سرشت کسی که تو شرکتهای بزرگ نقشهای مهم اچ آری داشته پس این ویدیو رو حتماً تماشا کنید.
بیوگرافی
خانوم پریسا یکتا سرشت کارشناس ارشد مالی با سابقه کاری حدود 14 سال در حوزه منابع انسانی با تجربه فعالیت در حوزهی نمایشگاهی، مخابرات صنعتی و صنعت نفت و گاز اکنون در دیجی کالا مشغول به فعالیت هستند.
فکر کنم کلمه منابع انسانی دیگه کاربرد نداشته باشه. بله در کتابهای زیادی میخونیم روندی که
منابع انسانی طی کرده از اینکه یک روزی به اون تأمین نیروی انسانی میگفتن بعد تغییر کرد شد منابع انسانی یا همان (human resource) که به اختصار اچ ار گفته میشود. بعد سرمایه انسانی ولی امروز انسان ها رو در مقام انسان بررسی میکنن از این رو این دپارتمان و حوزه فعالیتش و مبتنی بر پیپل کالچر (people culture) هست. بله میگه انسان در مقام انسان و فرهنگ سازمانی که مثل یک چتری عمل میکنه و تقریبا همه حوزه های یک سازمان رو در بر میگیره از این رو فعلا پیپل کالچر هدفی هست که برای این سازمان در نظر گرفته شده.
در گذشته، منابع انسانی (HR) به عنوان یک ارائهدهنده خدمات (Service Provider) شناخته میشد. این به معنای تأمین یک سری خدمات مشخص مانند کارگزینی، حقوق و دستمزد، استخدام و آموزش بود. اما امروزه منابع انسانی به عنوان یک عملکرد تجاری (Business Function) در سازمانها دیده میشود.
این تغییر در نگرش به منابع انسانی بدین معناست که این واحد اکنون به اندازه واحدهای فروش و بازاریابی در تصمیمگیریهای کلیدی سازمان اهمیت دارد. منابع انسانی باید در فرآیندهای توسعه و استراتژیک سازمان مشارکت داشته باشد و به آن کمک کند:
منابع انسانی یکی از ارکان اساسی در سازمانها است که به بهینهسازی عملکرد بیزنس کمک میکند. هزینههای منابع انسانی صرف طراحی و اجرا برنامههایی میشود که نیازهای روزمره بیزینس را برطرف کند. این برنامهها بهگونهای باید طراحی شوند که با نیازهای روزافزون بیزینس سازگار باشند.
بسیاری از مواقع، برنامهریزیها بدون دید کلاننگر و پیشبینیهای لازم انجام میشود. به عنوان مثال، در مواردی که سازمان نیاز دارد تا به میزان خاصی نیروی انسانی جذب کند، ممکن است بهسرعت اقدام به استخدام افراد نماید بدون این که تحلیلی عمیق در مورد نیازهای بلندمدت یا روندهای آینده داشته باشد. این نوع اقدامات به جای پیشبینی، بیشتر مبتنی بر عملیات اکتیو است.
در contrast با این رویکرد، منابع انسانی میتواند نقش پرو اکتیو (Active) را ایفا کند. پرو اکتیو بودن بدین معناست که به جای پاسخگو بودن صرف، منابع انسانی با نگرشی کلان به بررسی محیط و شرایط پرداخته و بر اساس آن برنامهریزی کند.
این برنامهریزی میتواند شامل برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت باشد. همچنین، منابع انسانی موظف است با فازبندی فعالیتها، نیازهای سازمان را به دقت شناسایی کرده و در راستای تأمین آنها اقدام کند.
امروزه منابع انسانی باید به نیازهای بیزنس و تغییرات آن پاسخ دهد. بهخصوص در شرایطی که یک سازمان میخواهد به حوزههای جدیدی وارد شود و نیازهای خود را تغییر دهد. به عنوان مثال، ما یک تیم تکنسین داشتیم که وظیفه آنها نصب محصولات در خانه مشتریان بود. با تغییر در مدل بیزنس، این تکنسینها باید بتوانند علاوه بر نصب، محصولات را به مشتریان عرضه و بفروشند.
تکنسینهایی که قبلاً تنها به نصب محصولات میپرداختند، حالا باید به نقشهای مارکتینگ نیز دست یابند. این تغییر نیاز دارد که آنها علاوه بر مهارتهای فنی، تواناییهای بازاریابی را نیز در خود پرورش دهند. وظیفه منابع انسانی در این بین چیست؟
من بهعنوان یک منبع انسانی پرو اکتیو، این نقش را میپذیرم که فرآیندها را بهگونهای طراحی کنم که همسو با تغییرات بیزینس باشد. این به معنای این است که فقط به درخواستهای سازمان پاسخ ندهم، بلکه باید توانایی تحلیل نیازها و ارائه راهکارهای مبتنی بر مدل بیزنس را نیز داشته باشم.
به عنوان مثال:
انگیزه تنها بر عهده یک بخش خاص نیست و به وضوح مرتبط با کل سازمان و همچنین فرد است. هر کارمند در ایران با چالشهای روزمرهای چون وضعیت اقتصادی و مسائل معیشتی روبرو است که بر انگیزه او تأثیر میگذارد. بنابراین، فقط نمیتوان مسئولیت این موضوع را به منابع انسانی محول کرد. بلکه هر مدیر در هر واحد سازمان، باید به عنوان یک مدیر منابع انسانی عمل کند و به ایجاد انگیزه در تیمش بپردازد.
منابع انسانی به عنوان تسهیلگر باید به شرایط اجتماعی و اقتصادی آگاهی داشته باشد و راهکارهایی ارائه دهد که موجب افزایش انگیزه کارکنان شود. این کار میتواند شامل موارد زیر باشد:
موضوع دیگر، نشاط برند است که باید درون سازمان شکل بگیرد و در بیرون هم به نمایش گذاشته شود. منابع انسانی نقش ویژهای در ایجاد و تقویت برند کارفرمایی دارد. این برند به تصویر کشیدن واقعیتها و ویژگیهای مثبت سازمان در جذب استعدادها کمک میکند.
به عنوان مثال، یک سازمان در حوزه ای کامرس ممکن است بر مزایای کار از راه دور تأکید کند، در حالی که یک سازمان در صنعت فرانچایز میتواند بر فرصتهای شغلی متنوعی که در اختیار دارد، تأکید کند.
منابع انسانی نقش مهمی در همه سازمانها، چه بزرگ و چه کوچک، ایفا میکند. به ویژه در سازمانهایی که در مراحل اولیه شکلگیری یا رشد هستند، وجود افراد با دیدگاه انسانی و تخصص در این حوزه میتواند بسیار مؤثر باشد.
نسل زد با ویژگیهای خاص خود در حال ورود به صنعت کار است و این نسل ساختارشکنیهای خود را به نفع سازمانها انجام میدهد. با این حال، در صنعت فرانچایز که نیاز به نظم و پیروی از دستورالعملها دارد، این چالشها ممکن است بروز کنند.
بجای تمرکز بر تمایزات نسلی، باید به ویژگیهای مشترک و رفتارهای تعاملی نسلها توجه کنیم.
تحلیل رفتارهای تعامل، خرید و اعتماد نسلها میتواند به سازمانها کمک کند تا استراتژیهای بهتری را در جهت جذب و مدیریت این نسلها ایجاد کنند.
در سازمانهایی با ساختار سنی متنوع، نیاز به درک عمیقتری از فرهنگ کاری و دایورسیتی (تنوع) وجود دارد. این امر به ما کمک میکند تا خدمات و راهحلهای خود را بر اساس نیازهای مختلف بهینهسازی کنیم.
سوال مهم آن است که چه زمانی باید تصمیم به اخراج یک کارمند گرفته شود و چه عوامل و شرایطی در این تصمیمگیری تاثیرگذار است. این موضوع به خصوص در حوزه منابع انسانی حساسیت بالایی دارد.
اخراج یک فرآیند چالشبرانگیز و احساسی است. این مسئولیت نهتنها مربوط به کارمندان بلکه به آینده سازمان نیز تاثیر میگذارد. در این زمینه، اصول اخلاقی و ارزشهای سازمان باید همواره مدنظر قرار گیرند.
سازمانها باید تلاش کنند در فرآیند اخراج آسیب کمتری به کارمندان وارد کنند. این میتواند شامل اعطای مزایایی باشد که به کارمند در پیدا کردن شغل جدید کمک کند.
در شرایط بحرانی مانند پاندمی کرونا، سازمانها باید به مسئولیت اجتماعی خود توجه کنند. به عنوان مثال، شرکتها باید تلاش کنند تا نه تنها از کارمندان خود حمایت کنند، بلکه به آنها در پیدا کردن شغل جدید نیز کمک کنند.
یکی از شرکتهای فعال در حوزه توریسم و سفر که دچار بحران شد، با استخدامهای گزینشی اقدام به بهبود وضعیت افراد تحت فشار کرد. این کار نه تنها به نفع کارمندان قبلی بود بلکه به نوعی تعهد اجتماعی سازمان را نیز برآورده کرد.
اخراج نمیتواند یک فرآیند یک شبه باشد. بلکه به عنوان یک پروسه نیاز به ارتباط و شفافیت دارد. در این پروسه، فرد باید در جریان قرار بگیرد و فرصت برای بهبود داشته باشد.
استخدام کارمندان فرآیندی نیازمند دقت و شناخت است. از ابزارهای مختلفی میتوان برای سنجش تناسب فرهنگ سازمانی و ویژگیهای شخصیتی استفاده کرد.
آزمونهای شخصیتی مانند MBTI و DISC میتوانند به شناسایی تواناییها و محدودیتهای افراد کمک کنند. با این حال، بهتر است این آزمونها بهعنوان یک ابزار مکمل دیده شوند نه تنها معیار تصمیمگیری.
در فرآیند استخدام، باید نسبت به استفاده از آزمونهای شخصیتی که مبتنی بر خودابرازی هستند، محتاط بود. این نوع آزمونها ممکن است نتایج دقیقی ارائه ندهند و رفتار فرد را در شرایط واقعی پیشبینی نکنند.
در سالهای اخیر، هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است و پرسش این است که تا چه اندازه میتواند جای نیروی انسانی را بگیرد.