لطفاً صبر کنید...
از نگاه حســن بــان، رئیس هیات مدیره شرکت مدیریت سرمایه بانیان، فرانچایز در زمره صنایعی اســت که بازار رقابت کامل دارد و برنامه مشخص و پایداری برای تامین مالی آن وجود ندارد. او البته بر عدم دخالت دولت تاکید دارد و معتقد است، باید صنعت فرانچایز، راه تعالی و تکامل را در درون خود و با اتکا به فعالان این حوزه طی کند. آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی ما با این فعال حوزه اقتصادی در خصوص روشهای تامین مالی فرانچایزها و چالشهای آن در اقتصاد ایران است.
باید توجه داشت که فرانچایز، خود یک روش تامین مالی برای مستر فرانچایزر است که میخواهد بیزینس خود را توسعه دهد و به جای وام گرفتن، کسبوکار را با دیگران شریک می شود و به نوعی بیزینس خود را پیش فروش و منافع خــود را با آنها شریک میکند. مثال کسی که برند کافی شاپ، رستوران و ... دارد برای توسعه آن، خارج از سیستم پولی و بانکی از یک سری فرانچایزیهای زیرمجموعه خود، پولی را به عنوان حق عضویت، رویالتی، یا حتی
تابلو فروشی و ... دریافت و از این مدل کسب و کار منابع مالی را تقسیم میکند. بنابراین به جای پول گرفتن از بورس یا بانــک از زیرمجموعه خود پول گرفته و همزمان به صورت ارگانیک و اصطلاحا bootstrap سیستم خود را توسعه میدهد. اما اگر همین شیوه تامین مالی را با برنامه مالی پیش ببرد سریعتر توسعه می یابد، البته سرعت رشد آن بستگی به این دارد که با چــه روش تکمیلی علاوه بر تامین مالی سنتی، برنامه خود را تکمیل میکند. یک زمانی فقط از بانک تسهیلات دریافت میشد، اما اکنون یک شرکت فرانچایز می تواند اوراق تامین مالی را در بورس منتشر کند یا تامین مالی جمعی انجام دهد. در روش سنتی، کسبوکارهایی که نیاز به دریافت وام دارند باید وثیقه و تضمین داشته باشند، اما برای کسانی که مســتر فرانچایز دارند وثیقه کافی (اصطلاحا دارایی ملموس و فیزیکی) برای دریافت وام ندارند و فقط یک روش خاص کسبوکار و برند (اصطلاحا دارایی ناملموس و غیر فیزیکی) دارند. راهکار سوم که از ســال ۱۳۹۷ در ایران مرسوم شده است، صندوقهای سرمایه گذاری فرانچایز از مســتر فرانچایزها طرح و پلن خود را میپرسند. در این روش تا 80 درصد ســرمایه رشد و توسعه فرانچایز، تامین میشود ولی مدیریت به کارآفرین واگذار میشود که در کنار آن کسب و کار رشد پیدا خواهد کرد، بدون آنکه وثیقه یا تضامنی درخواست شود. علاوه بر این، یک کارمزد حق مدیریت هم به کارآفرین پرداخت میشود و بعد از مثال 5 تا ۷ سال که ارزش برند، توسعه یافت، کارآفرین یا میتواند سهم صندوق را بخرد یا اینکه می توان این شرکت فرانچایز را که اکنون بالغ شده را سهامی عام و بورسی کرد. در این شرایط مســتر فرانچایز میتواند علاوه بر سهم خود با خرید 20 تا ۳۰درصد دیگر سهام، سهامدار عمده شرکت سهامی عام شود.
100 درصد متفاوت اســت؛ در ایران هزینه مالی مثل همه جای دنیا برای شخص معتبر یا شخص نوپا متفاوت است؛ بنابراین فرانچایزی که جا افتاده و بالغ است، با یک فرانچایز صفر کیلومتر متفاوت است و ریسک کمتری دارد. نرخ سود تامین مالی و ریسک هزینه های مالی برای فرانچایز نوپا بالاتر از فرانچایز با تجربه است و فرانچایز نوپا هزینه بیشتری را با نرخ سود بالاتر برای تامین مالی متحمل میشود. این تفاوت هزینه مالی به دلیل اعتبار اجرایی آن برندهای فرانچایز است.
دقیقا؛ فرض کنید یک برند معروف و غیرمعروف در سکوهای تامین مالی جمعی برای تامین مالی اقدام میکنند و هر دو 25 میلیارد تومان دریافت میکنند؛ در حالیکه این عدد برای برند معروف سالانه نرخی 37 درصد یا کمتر و برای برند نوپا 43 درصد یا بیشتر اســت. مردم وقتی فرانچایز معروفی را ببینند از آن راحتتر خرید میکنند. بنابراین نکته مهم در تامین مالی فرانچایز این است که برند را به بلوغ و خوشنامی برسانید و ارزش برند هم در روز صفر تامین مالی و هم در روز تسویه حساب منابع مالی بسیار اثرگذار است.
قطعا کسبوکارها می توانند با اتخاذ استراتژیهای داخلی و نوآورانه تا حدی به مقابله با این چالشها بپردازند. علاوه بر کمبود دانش فرانچایز و فقدان سیستم مالی درست، امروز بزرگترین چالش فرانچایزها عدم وجود داراییهای فیزیکی مشخص، به ویژه در زمان تامین مالی اســت. اغلب فرانچایزها، فاقد داراییهای فیزیکی، حتی برای وثیقه گذاری هستند و در پلن توسعه خود برنامه ای برای خرید ملک فرانچایز (مثال انبار، سردخانه، سوله، ساختمان تجاری، و …) ندارند. امروزه، به نوعی بزرگترین چالش متقاضی تامین مالی فرانچایز نبود برنامه درست برای رشد ارگانیک و عدم رعایت تناسب میان داراییهای فیزیکی و داراییهای نامشهود یک برند است.
به نظرم هرچه دولت در این حوزه کمتر حضور داشته باشد، نشانه بهتری است و به نوعی میتوان، بخش خدماتی و جوان صنعت را رشد بهتری داد. متاسفانه در پنج یا شش دهه اخیر، دولتیها فقط به دنبال حمایت از تولید بودهاند، در حالی که فرانچایز کار تولیدی نیست و هر چند روی تولید ناخالص داخلی ملی و خدمات و درآمدهای خدماتی و اشتغال مؤثر است، ولی به آن کملطفی شده است. نه تنها از قدیم تولید اولویت داشته، بلکه دولتها حتی امروز هیچ برنامهای برای تامین مالی فرانچایزها و توسعه آنها ندارند، با اینکه فرانچایزها خدمات و رفاه عمومی ایجاد میکنند، اما حتی قانون حمایتی (به جز برنامه هفتم توسعه) هم ندارند. این در شرایطی است که فرانچایز در زمره صنایعی است که بازار رقابت کامل دارد؛ بازاری بزرگ که دولت برای آن طرحی ندارد. هرچند که بهتر است در این صنعت دولت برنامهای نداشته باشد تا خود صنعت فرانچایز به نشاط، پویایی و خودباوری دست یابد.
معتقدیم در شرایط فعلی تحریم، سرمایهگذار خارجی نمیتواند نقشی بازی کند مگر اینکه فرانچایز ایرانی را به نام برند خارجی ثبت کنید و مستر فرانچایز، همان برند خارجی شود و در کشورهای دیگر همچون خاورمیانه فعالیت کند. اما اگر گشایشی در اقتصاد ایران حاصل شود و خارجیها به ایران بیایند، آنها انواع مدلهای تامین مالی را دارند و ممکن است برخی فرانچایزهای خارجی که وارد بازار ایران میشوند را حمایت کنند.
همواره فرانچایزها در کشورهای دیگر به عنوان سرمایهگذار خارجی به صورت تکی حضور نمییابند و یک سری پرتفوها یا اصطلاحا سبدی از برندهای فرانچایز دارند که با پول همان صندوق، با هم در یک کشور وارد میشوند.
استفاده از روشهای نوین مثل سرمایهگذاری جمعی یا وامدهی نظیر به نظیر در صنعت فرانچایز اثرگذار است؟
هرچند این دو روش پر از نقص است یا برخی روشهای آنها رسمیت یا وجاهت قانونی ندارد، ولی استفاده از این دو روش قطعا مؤثر است. مدل فعلی تامین مالی جمعی در ایران تنها به صورت وامدهی آن هم با نرخ 45 درصد است و مدل تامین مالی جمعی مشارکتی هنوز در ایران عملیاتی نشده است و این آخرین روشی است که آحاد مردم میتوانند با مستر فرانچایز برای توسعه کسب و کارش شریک شوند.
نقش فناوری، اقتصاد سبز، یا تغییرات جمعیتی در تامین مالی فرانچایزها در آینده چگونه خواهد بود؟
به اعتقاد من، اقتصاد سبز نقش زیادی در این حوزه ندارد، چون صنعت فرانچایز صنعت خدماتی است و اقتصاد سبز و ... در این صنعت زیاد شهود و نمود پیدا نمیکند. اما فناوریهای پرینت غذا توسط پرینترهای سهبعدی در ۱۰ سال آینده میتواند زیر صنعت خاصی از فرانچایز را به مردم معرفی کند.
در خصوص جمعیت نیز، مهاجرت مردم از روستاها به شهرها ادامه دارد و فرانچایزها مشتریان خاص خود را در مناطق شهری جدید و حاشیه شهرها یا در فرانچایزهای تولید صنعتی خواهند یافت. متاسفانه امروز ایران در حوزه تامین مالی فرانچایزها ۴۰ سال از مدلهای بینالمللی دنیا عقبتر است و فقط از مدلهای سنتی تامین مالی فرانچایز بهره میبرد.