در دنیای امروز، صنعت فرانچایز به عنوان یکی از مدل های موفق کسب و کار، توانسته است در بسیاری از کشورها نقش کلیدی در رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و جذب سرمایه های خرد ایفا کند. در ایران نیز این صنعت ظرفیت بالقوه ای برای توسعه دارد، اما یکی از چالش های اساسی پیش روی آن، مساله تامین مالی و سرمایه گذاری است.
از دهه 1990 میلادی، بعد از آنکه توجه نهادهای مالی، به دلیل پایداری، سودآوری و رشد قابل توجه به صنعت فرانچایز جلب شد، فرآیند هدایت سرمایه ها به سمت این صنعت رونق گرفت و از زمانیکه تامین مالی در کنار صنعت فرانچایز قرار گرفت، این رشد بسیار سریعتر و پایدارتر پیش رفت. تامین مالی در صنعت فرانچایز، در دو بخش ایجاد زیرساخت ها، بازاریابی و تبلیغات، فراهم آوری سیستم و توسعه فناوری در سمت فرانچایزور یا برای پوشش هزینه های اولیه فرانچایزیهایی که به شبکه فرانچایز ملحق می شوند اتفاق می افتد. همچنین تامین مالی از طرق مختلفی از جمله جذب سرمایه گذار خصوصی، مشارکت نهادهای پولی و مالی مانند بانکها، کراندفایندیگ ها، صندوق های سرمایه گذاری یا منابع درآمدی فرانچایزور ها انجام می شود.
یک نکته بسیار مهم در این بین، آن است که هرچند ابزار فرانچایز در توسعه کسب و کارها، خود به عنوان یک روش تامین مالی معتبر شناخته می شود، اما تنها محدود به این تعریف نیست! موضوعی که بی توجهی به آن متاسفانه در ایران باعث ایجاد تجربه های ناخوشایندی در سال های گذشته شده است و در برخی کسب و کارها صرف توسعه شعب با پول مردم و سرمایه گذاری خرد، به عنوان یک هدف غایی تلقی و باعث شده، تا تجربه هایی پر تلاطم و مملو از شکست را ایجاد کند.
بنابر آنچه گفته شد و از آنجا که صنعت فرانچایز به ویژه در سال های اخیر، روز به روز در حال رشد و توسعه کمی و کیفی است، چه به عنوان یک سرمایه گذار که در نقش متولی تامین مالی به صنعت فرانچایز ورود می کند و چه به عنوان یک فرانچایزور که به دنبال تامین مالی است باید به چند نکته و معیار مهم در این خصوص دقت کنیم.
اولین گام در ارزیابی موفقیت صنعت فرانچایز، بررسی قدرت عملکرد آن در توسعه، پایداری و کیفیت خدمات و محصولات ارائه شده است.
جریان نقدی مستمر و پایدار
نکته کلیدی دیگر، ضرورت وجود جریان نقدی مستمر و پایدار است که در طول ادوار گذشته، حداقل در دو سال اخیر، به راحتی قابل حصول و مشاهده باشد.
شاخصهای اقتصادی کسب و کار
شاخصهای اقتصادی کسب و کار، شامل:
این شاخصها و همچنین ارزش برند و طرح کسبوکار باید به خوبی بررسی و تحلیل شوند تا مدلی قابل اتکا ایجاد گردد.
در صورتی که در هر کدام از این موارد نقص و کموکاستی وجود داشته باشد، بهتر است آن کسب و کار به سمت تامین مالی گام برندارد. زیرا یک فرانچایزور باید پاسخی برای منابع مالی جذب شده داشته باشد و در زمان مقرر آن منابع را با نرخ سود مشخص بازگشت دهد. لذا ممکن است در ایفای تعهدات مالی خود با مشکلات متعددی روبهرو شود.
به یاد داشته باشیم که وقتی یک فرانچایزی به شبکه کسب و کار فرانچایز متصل میشود، هدفش کاهش ریسکهای ورود به کسب و کار است. به همین دلیل، تحت یک برند معتبر فعالیت خود را آغاز میکند و انتظار دارد که ریسکهای موجود به صورت بهینه توسط فرانچایزور مدیریت شود.
با اضافه شدن تامین مالی به این پروسه، طبیعتاً ریسک مضاعفی به نشانپذیر منتقل میشود و باید برنامهریزی منطقی برای توسعه کسب و کار صورت گیرد تا آسیبی به او وارد نشود.
در نهایت، با در نظر گرفتن این مراقبتها و لحاظ نکاتی که ارائه شد، همانطور که در دنیا بارها تجربیات مشابهی صورت گرفته، فرصتهای قابل ملاحظهای برای سودآوری، استمرار و پایداری کسب و کار در صنعت فرانچایز وجود دارد. به طور یقین در آینده نزدیک بخش مهمی از منابع مالی به سمت این صنعت سرازیر خواهد شد، سرمایههایی که به توسعه روزافزون اشتغال و پایداری کسب و کارها کمک شایانی خواهند کرد.